چه کسی حال خراب مرا درمان خواهد کرد ؟کیست آنکه بی پرده قرار است رخ نمایان کنم برایش؟کسیت آن که میتوانم بی هیچ بهانه ای اشک هایم را در مقابلش بر گونه های سرخ شده از سرمای این دنیا فرو ریزم ؟کیست آن که قرار نیست مرا با درد و دل هایم قضاوت کند؟کیست که به هنگام درد و دل کردن با او احساس مزخرف اضافی بودن به من دست ندهد ؟به راستی که آیا این کیستی ها به شخصی ختم میشود؟ یا قرار است تا اخر عمر در خلوت و بی کسی خود جان بسپارم ؟هرچند که همین الان هم جان از جان داده ام در این غربت و تنها ای که فقط از اجبار به دوش میکشم .اکثر اوقات برای تحمل این تنهایی جهت تفکراتم را تغییر میدهم اینکه تنهایی معادل راحتی و شادی و مسوول نبودن در برابر یک نفر دیگر است ،آسایش و آرامش اما از درون خودم هم میدانم که دروغی بیش نیست و نخواهد آرمید آنکس که عاشق نبود و میدانم که تمام آسایش و آرامش این دنیا در سوختن پی عشق است . آری من کوتاهی کردم. من زود کم اوردم در برابر کسی که ادعا میکردم عاششقشم اما نمیدانستم در پس این جدایی این چنین خواهم سوخت. من نمیدانستم که عشق اینگونه است ......من باید سازشی از خود نشان میدادم حداقل به عنوان کسی که بیش تر عاشق بود من در برزخی بودم که او برایم ساخته بود ،با غرور بی جایش و من تحمل گیجی و سردرگمی را هم نداشتم پس تمام کردم هرچه میان ما بود. او از من عذرخواهی بیش نمیخواست اما من حاضر نبودم چون خود را مقصر نمیدانستم اکنون نیز خودم را مقصر نمیدانم اما حاضرم برای بودن با او پا پیش بگذارم و دست از لجاجت بردارم ..........#عشق_ویرانگر_زیبا_دلنشین + نوشته شده در سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت 8:1 PM توسط haniwe | Adblock tes 112...
ادامه مطلبما را در سایت 112 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : pinksky بازدید : 66 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 19:34